یک اصل انقلابی می گوید: انقلاب فرزندان خود را می خورد! لذا همه دنبال مقصر می گردند، تا ببینند چه چیزی مانند موریانه، انقلاب را می خورد؟ تا راه را برای حاکمیت ضد انقلاب باز کند. سران انقلاب یکی یکی جدا شده، رهبری ان تنها بماند؟ چه چیزی باعث شد: حضرت علی ع که با رای قاطع مردم به حکومت: بزرگترین و سیع ترین امپراطوری جهان برسد، ناگهان بعد از 5سال تنها مانده و با فرقی شکسته، بفرماید: (فزت ورب الکعبه؟) بخدای کعبه رستگار شدم.؟ این عامل از زبان مروان حکم و بعدا، از زبان جرج جرداق مسیحی گفته شد: (قتل علی لشدت عدالته!) علی ع شهید راه عدالت شد. چه چیزی باعث شد که: امام رضا ع که بزرگترین حاکمیت سیاسی را، در زمان خود داشت حتی قادر به فرزند آوری نباشد! وتنها فرزندش را مخفیانه و به مدد غیبی ببیند، و در دامن او شهید گردد؟ این بار زمانه فرق کرد؟ ریا کاری و قسم های دروغ مامونی بود. هر زمان برای خود شیفتگی خاص می طلبد. و هربار یک پرچم جدید برپا می شود. امام خمینی نیز به تاسی از این دو امام بزرگوار، بزرگترین امپراطوری دنیا یعنی امریکا را تحقیر کرد، و با رای میلیونی به وطن برگشت. اما دیری نپایید که فرمود: ما از دست شاه و آمریکا نجات پیدا می کنیم، ولی از دست تربیت یافته های انان نجات پیدا نمی کنیم. در زمان ما، تمدن اسلامی دوباره زنده شده، جهان سرتعظیم فرود آورده، و فقط چند رسانه هستند که سعی دارند: آن را معکوس جلوه دهند. ولی انها هم به یک منبع اصلی وصل هستند. و آن بانکها می باشند. اشتباه انقلاب اسلامی رهاسازی بانکها بود: بانکها در ابتدای انقلاب اسلامی، همگی به آتش کشیده می شدند: زیرا اساس رباخواری و ثروت اندوزی بودند، و امپیالیزم ذاتی هرکسی را بیدار می کردند. اما در بی توجهی انقلابیون به فرمان علما، همچنان سرپا ماندند و مخالفان خود مانند: قرض الحسنه ها و بانکهای خصوصی را هم نابود کردند. اکنون با اعلام خودمختاری، همه دستاوردهای انقلاب را به باد می دهند. قانون مجلس و دولت و رهبری و قوه قضائیه را به هیچ می انگارند! طبق مصوبه همه قوا قرار بود: بهره های بانکی کم شده، از بین بروند. اما به راحتی آب خوردن، شاهد هستیم در میان سکوت همه فتوا دهندگان و قانون نویسان، بهره بانکی را دوباره، به همان مبلیغ قبلی رساندند. و دهان کجی به قوه قضائیه نمودند که: اگر قوه قضائیه بهره ها را غیر معمول می داند، حالا دیگر غیر معمول نیست! و مصوبه بانک مرکزی است. اگر علما به بهره ایراد می گیرند، حرفشان ارزشی ندارد! چون مصوبه بانک مرکزی است. خیلی هم فشار بیاورند، بانک مرکزی اعلام استقلال رسمی می کند! یعنی همه چیز غیر بانک، بی معنی می شود. فریبکاری تا آنجا پیش رفته، که خبرهای خوش ارزی می دهند! ولی قیمت دلار همچنان بالا می رود، یعنی خبر خوش آنها، برای خودشان و کارکنان بانک است، نه مردم. آنها هستند که دائم خبر خوش می دهند: یعنی بهره و ارز بالا می رود! پول ملی کاهش می یابد، و سفره مردم کوچکتر می شود. یارانه ارزی که زمان 50دلار بود، امروز به دو دلار رسیده. و همچنان خبر خوش در راه است! دولت را مجبور می کنند که کسری بودجه را، از سیستم بانکی قرض نکند! بعد با سود و جریمه و دیرکرد، به او وام می دهند و بنام اوراق قرضه، بازار ثانویه و دروغ های مشابه، چنان دولت آینده را در گل فرومی برند، که هرگز نتواند از نفس بکشد. آری حاکمیت شرکتی که در بانکها تدریس می شود، و در مرکز پژوهشهای بانکی تحقیق می شود، به زبان ساده یعنی به بند کشیدن همه نظامات انقلابی، و تبدیل آنها به ابزار های بانکی. فقط و فقط امام زمان می تواند گردن آنها را بزند. ادامه مطلب ...