مدیریت ریسک اجتماعی

ریسک یعنی خطر یا پیشامد های ناگوار و پیش بینی نشده. و این امری تاریخی و انسانی است، زیرا بشر سعی دارد قوانین جامعه و تاریخ را بشناسد، و برای خود تبدیل به روند روتین نماید، تا بتواند پیش بینی داشته و فعالیت های خود را سروسامان بدهد. مثلا هر روز از خواب برمی خیزد، آفتاب طلوع می کند و این روند عادی شده است، اما اگر روزی نتواند برخیزد، یا آفتاب طلوع نکند، امری غیر قابل پیش بینی بوده و انسان قادر نیست، فورا خود را با ان تطبیق دهد! 

نقش بازار در سرکوب تولید

بازار چه بصورت سنتی و چه بصورت امروزی (مارکت)، دشمن اصلی جهش تولید است. زیرا براثر جهش تولید، مرحله فراوانی عرضه پیش می اید، با فراوانی عرضه قیمت ها کاهش پیدا می کند. و این روندی است مخالف خواسته بازار، زیرا بازار هوادار افزایش قیمت است، نه افزایش تولید. اگر افزایش تولید اتفاق بیافتد، فلسفه وجودی بازار زیر سوال می رود. و چیزی بنام طبقه واسطه یا دلال که همان بازاری است، باقی نمی ماند. لذا بازاری از هر روشی استفاده می کند تا: تولید را کم، و دور از دسترس نشان دهد. چون موجودیت او به این دو عامل بستگی دارد. یک سوپر مارکتی یا خرده فروش، در تعریف ضرورت وجودش می گوید: اگر شما بخواهید آن را از بازار، یا تولید کننده تهیه کنید، بیشتر از این باید خرج کنید. به همین جهت بازار برای محصولات کشاورزی، در شهر ها درست می شود! زیرا دسترسی مردم به مزرعه کمتر است. خریدار برای خرید گندم از مزرعه، باید یک روز وقت بگذارد! پول بنزین و کارگر بدهد تا گندم یا جو یا سبزی خوردن را بخرد! 

اقتصاد سکولار!

روزی  از امام صادق صوال شد که: برکت یعنی چه؟ مثلا کسی مالش برکت دارد و دیگری ندارد؟ ایشان مثال سگ و گوسقند را مقایسه کردند: سگ سالی دوبار و هر بار تا هفت توله بدنیا می اورد،  ولی جمعیتش کمتر از گوسفندی است که: سالی یکبار و آنهم یک بره به دنیا می اورد. که همه چیز ان هم مفید است. حالا اقتصاد سکولار هم هم نسبت به اقتصاد اسلامی همین نسبت را دارد: انسان قرن بیستم همه جا دنبال اقتصاد بود، ولی به جایی نمی رسید، همیشه بیشتر می خواست و: روزی به خود می امد که: باید همه آنها را می گذاشت تا رقیبانش از ان استفاده کنند. 

تغییر در کسب و کارها.

 هرانقلابی در تغییر کسب و کارها، نقش اساسی دارد. کسب و کارها نیز بر هر انقلابی تاثیر دارند. این عمل و عکس العمل متقابل، وقتی به نتیجه مطلوب می رسد که: ارزش جدیدی در حال ایجاد شدن باشد. هنگامی که مردم دنیا از قاچاق و گانگستر بازی خسته شده بودند، انقلاب اخلاقی و فرهنگی در ایران رخ داد، که همه آن کارهای قبلی را حرام دانسته و: از دور خارج کرد. 

طب سکولار در آخر خط

دکتر نمکی به سیم آخر زد، نماز جمعه و جماعات را که تعطیل کرد! حتی از برگزاری مجالس اعتکاف هم جلوگیری، و در نهایت عقده گشایی زیارت رفتن برای قم، و دیگر عتبات را ممنوع نمود. کاری که حتی رضاخان قلدر هم نتوانست انجام دهد. در حالیکه اصلا شنیده نشد که: مراکز قلیان کشی، رستوران ها، مجالس شبانه و شب نشینی های آنچنانی، تجمع خای لهو ولعب را، برای یکبار شده هم اشاره کند.